شرايط و نيازهاي ترجمه

گفته‌اند كه: «ترجمه، پيش از آن ‌كه«علم» باشد، «هنر» است... .» و اين سخن حقي است، زيرا تنها توانايي بر فهم لغات و جملات متن، كافي نيست و مترجمي نياز به مهارت، ذوق هنري بيش از اين دارد. ترجمه، اگر فني و عالمانه و خوب انجام گيرد، كمتر از«تأليف» و«تصنيف» نيست. ترجمه خوب، گاهي يك اثر را زنده مي ‌كند و ترجمه بد، كتابي را از اعتبار و ارزش مي ‌اندازد.
دارالترجمه
آن ‌چه در مورد ترجمه نياز است:
1. تسلط مترجم به زبان مادري: مترجم، بايد پيش از ترجمه، نويسنده باشد؛ يعني در نوشتن سليس و صحيح و خوب، در زبانِ خودش، گيري نداشته باشد و در حد كافي به لغات، اصطلاحات، قواعد دستوري و جهاتِ ادبي و بديعي زبان خويش، مسلّط باشد تا در نگارش، دچار زحمت نشود.
2. تسلّط به زبان متنِ مورد ترجمه: گام نخست ترجمه، آن است كه مترجم، متن مورد نظر را بفهمد. از آن‌ جا كه در متن، لغات و اصطلاحات و معاني حقيقي و مجازي و استعاري وجود دارد و از قواعد جمله سازي خاصّ خود پيروي مي‌ كند، اگر مترجم به آن زبان تسلط نداشته باشد، در ترجمه دچار اشكال مي ‌شود، چون ساختار كلام در زبان‌ هاي مختلف يكسان نيست.

3. تسلّط به اصطلاحات خاصّ: هميشه جملات، به صورت عادي و معمولي نيست. گاهي در متن، يك اصطلاح، ضرب المثل، معناي مجازي و كنايي يا تعبير علمي خاصّي كه معناي ويژه‌اي دارد به كار مي ‌رود. مترجم بايد هم اصطلاحات خاص«زبان مبدأ» را بداند، هم اصطلاحات معادل آن را در«زبان مقصد» يا زبان دوم. مثلاً تعبير«التمييز العنصري» اصطلاحاً به جاي«تبعيض نژادي» است و«مِنَ الانتاج اِلَي الاستهلاك» اصطلاح عربي«از توليد به مصرف» است و«تقريرٌ يومي» يعني«گزارش روزانه». ندانستن اصطلاحات، كار ترجمه را مشكل مي ‌سازد؛ زيرا اين كار، تنها از«كتاب لغت» بر نمي‌آيد. ضرب المثل ‌ها، طنز، كنايات و ... نيز در همين مقوله است و دانستن معادل آن ‌ها در زبان دوم، بسيار كارساز است. از اين رو آشنايي با فرهنگ دو زبان و دو ملّت و ويژگي‌ هاي دستوري و ادبي و بلاغي زبان مبدأ و مقصد، لازم است.
4. آشنايي با موضوع مورد ترجمه: صرف دانستن يك زبان، نبايد سبب شود كه در هر موضوعي انسان دست به ترجمه بزند. رشته‌ ها و علوم مختلف، گاهي از مباحث، موضوعات و اصطلاحات خاصّي برخوردار است كه اگر مترجم با آن موضوع آشنا نباشد، به خوبي از عهده ترجمه بر نمي‌آيد؛ مثلاً اگر موضوع متن، فلسفي، طبي، معماري، هنري، بازرگاني يا فقهي باشد، بدون آشنايي با فلسفه، طب، هنر، فقه و ... يا نمي ‌توان از عهده ترجمه برآمد، يا ترجمه‌اي غلط و يا نارسا و گنگ و غيراستاندارد ارائه خواهد شد.
5. امانت و بي طرفي: علاوه بر تخصص و مهارت مترجم، بايد نسبت به محتوا يا مؤلف متن يا موضوع خاص، نظرگاه شخصي خود را اعمال نكند و«متعهد» به متن باشد. دخالت دادن ديدگاه‌ ها و پيش فرض ‌هاي شخصي در ترجمه، از اعتبار آن مي ‌كاهد. اگر مترجم ديدگاه مؤلف را قبول ندارد، مي ‌تواند در پاورقي يا الحاقات، بيان كند؛ نه آن ‌كه متن را طبق دلخواه و سليقه خود ترجمه كند. نكته‌اي كه بايد افزود اين است كه در ترجمه، به خصوص در متون ادبي و مذهبي مثل قرآن، حديث و دعا، رعايت شيوايي و زيبايي ترجمه، موجب دور شدن از امانت مي ‌شود و رعايت امانت در ترجمه، نوشته را از زيبايي و شيوايي دور مي ‌كند. جمع ميان اين دو به شدت دشوار است و هنرمندترين مترجمان آنانند كه شيوايي و امانت را هر چه بيشتر توإماً در ترجمه خود داشته باشند. عمده دشواري كار ترجمه در متون ديني و مذهبي از همين جا سرچشمه مي ‌گيرد، به خصوص كه در مواردي مثل قرآن، ژرفاي مفاهيم و تفسيرهاي گوناگون، كار ترجمه را سخت ‌تر مي‌ سازد.