نگاه محلی در اصل نگاهی شخصی در حوزه ی فرهنگ جغرافیایی ست. حفظ اصالت نگاه در حریم شخصی یکی از اصول پذیرفته شده در جهان است. با نگاه داشتن اصالت شخصی جغرافیای بزرگی از جهان را در نگاه های فردی می توان چون پازلی از تک تک آثار هنری کنار هم چید و تصویری کلی از پرتره ی انسانی پدید آورد. با آثار غالب که از غرب و کشورهای پیش رفته برخاسته عکاسان محلی را در بین آثار برجسته خفه کرده و در پرتره ی انسانی شرکتی کم رنگ می یابند و این تکامل هنر را پس می اندازد. هنر که در حوزه های فردی رشد و نما یافته و از سرچشمه ی آب های گرم انسانی سیراب می شود، نمی تواند از عکاسان و هنرمندان گوشه و کنار جهان چشم برتابد. با نگاه های محلی پازل جهانی تشکیل می یابد و خود هنرمند در پرتره ی کلی حاضر می شود. بنابر اصل، هر نقشی که هنرمند بر اثرش می زند، نقشی از وجود خود اوست که اثر را زنده و ماندگار نگه می دارد.
اما فلسفه ی این نگاه چه گونه است؟ هر نقطه از جهان دارای جغرافیای فرهنگی ست که هنرمند وابستگی تاریخی و فکری بدان دارد. او در فرهنگی رشد و نما یافته که پایه های شخصیتی و فکری اش در آن ساخته شده است. او بدون این سرچشمه ی فرهنگی و تاریخی چون موجودی بی روح و سرگردان خواهد بود. زمین گستره ای ست با انواع فرهنگ ها و نگاه های محلی که شکلی از زندگی در کره ی ما را ممکن ساخته است.
در جغرافیای انسانی، ایده ی برتر از درون انسانی هنرمند متولد می شود و نه خیره شدن در آثار برجسته ی مشهور غربی به عنوان مرکز فلسفه و هنر. سرچشمه ی مناظر انسانی فقط از خود انسان و با فردیت فرهنگی می جوشد و به رودخانه ی پرخروش پرتره ی انسانی می پیوندد. هر زبان و فرهنگ با متصل شدن به این رودخانه ی گسترده و فراگیر معنایی تازه و نو بر پیکره ی آن می افزاید و زمینه های رشد و نمو آنان نیز فراهم می شود. بدون این زبان های محلی هیچ گونه زبان فراگیر قابل تصور نیست مگر پازلی از این ها. با پاک کردن توانایی های فرهنگ و زبان محلی در واقع از روح پیکره ی انسانی کم می کنیم. این روح چون انگشتان پیکر می تواند احساسی نو به ذهن و زبان انسان ها بدمد.
از این روست که، توانایی های فردی در گوشه و کنار جهان باید در تصویر کلی از مناظر انسانی به ظهور برسد. این توانایی ها بر بنیاد اختلاف سلیقه و تفکر استوار است. نباید از این اختلاف هراسید که بنای همه ی نوآوری ها در تنظیم و تدوین تناقض های پنهان نفهته است. هیچ نوآوری با هم آوایی کامل به ظهور نرسیده است. با صدای ناهمگون است که نوآوری ها از جنگ و جدال اندیشه ها سلامت برخاسته و تجربه ای نوظهور بر انسان عرضه کرده است. بر صدای چکاک اصطکاک اندیشه ها هنر برتر پدید آمده و این امکان پذیر نیست مگر این که یکتایی و یک صدایی در هنر را رها کرد. بنای با شکوه هنر با سیل ها و زلزله های بنیان کن همراه بوده و بر مدار فردی خاص نمی گردد. کسی که پا بر فراز بادها و سیل ها نهاده ماندگار گشته و سیلی از تجربههای نو بر بشریت هدیه کرده است.
اختلاف سلایق و انگیزه های فردی بسان چاقوی تیزی ست که پیکره ی هنر را تراش و برق می اندازد. حوزه های فردی در بسترهای گوناگون رشد کرده و استوار بر جاده های ناهموار ذهن و زبان خود در تراش پیکر کلی تلاش می کند. هر بستر جغرافیایی امکانات و ویژگی هایی دارد که یک توانایی شمرده می شود. نگاه محلی دقیقا به همین نکات وابسته است که از امکانات زبانی و ذهنی خود نقشی بر هنر جهانی می زند. در پازل جهانی از سیمای انسان، هر نگاه محلی باید در نقطه ی منطقی خود بایستد تا صورت کلی آن معنایی فراخور هنر روز بیافریند. هر عکاس تصاویر خود را در تکه های کلی چنان جابه جا می کند که نه تنها آسیبی بر پیکر آن نمی زند بل که، معنایی تازه بر روح آن می دمد. او همه ی امکانات فرهنگی و تکنیکی خود را در اختیار استعداد هنری خود قرار می دهد تا در بالندگی روح هنر شرکت جوید.
در این راستا، خیره شدن بر دستاوردهای دیگران و آثار برجسته و مشهور را از مخرب ترین عوامل هنر می توان یاد کرد. تکنیک هایی که در دستان عکاسان برجسته نمود یافته نمی تواند قواعد عام تولید کند. پیروی کردن بی چون و چرا از قواعد من درآوردی به ایده هایی تهی می انجامد. هیچ هنرمند راستین دستاوردهای خود را قواعد تام نمی پذیرد. دستورات و قواعد هنر پله های منع و ترد را رونق می بخشند و استعدادهای فردی را له و خاموش می کنند. چنان که نیچه یادآوری کرده است، با افزایش دایره ی دستورات و قواعد بنیان های تمدن خاموش می شوند.
با درونی سازی عمدی می توان در رونق هنر شرکت کرد. باید روح انسانی بر روح کلی شناور باشد تا بر آفرینش خداگونه دست یابد. همه ی تکنیک ها و امکانات عکاسی وجود دارند تا عکاس هنرمند آن چه را که سازگار با روح خود می بیند به چنگ آورد. دست یازیدن بر قواعد رایج و مرسوم چیزی جز دست و پا زدن بر گرداب تکرار و خفه گی نیست. انواع عدسی ها و دوربین های عکاسی پدید آمده اند تا آدمی را در آفرینش ایده های خود یاری رساند. عدسی های واید و عدسی های تله یاری رسان ما در جهت تولید بار معنایی ما در نقش ها و تصاویرمان است. برخی «حال»شان بر نقش های سیاه و سفید می چرخد و برخی بر رنگ. برخی با عدسی های ۳۵ و برخی دیگر هم برتله و هم بر واید ۵۰. کسانی که در تولید قواعد دست طولانی دارند و از هر چیز مطرح شده می توانند یک قانون فراگیر دربیاورند، خود را در مقامی دانشمند می نشانند که هیچ روحی را صاحب نیستند. آنان بیش تر بر نرخ های گران قیمت دستورات و قواعد دست و پا گیر حال می کنند تا در تولید آثار فردی. برخی آثارشان را با کم ترین ادیت می آفرینند و برخی دیگر با بیش ترین ادیت. هنرمند باید بتواند تصوری از پیکره ی هنر داشته باشد تا نقشی بر آن بزند. خدا هرگز برای خلق انسان با روان شناسان و پزشکان مشاوره نمی کرده است. انسانِ خدای گونه در هنر معنا می یابد. با قواعد و دستورات نمی توان هنر انسانی را تراشید. تاریخ هر کس حال درونی اوست با انبوهی از تجربه های ادبی و هنری. رو گرداندن از آن به سود آثار برجسته ی عکاسان نامی بریدن از امکانات بالقوه است و درگیر شدن در مفاهیم انتزاعی.آتلیه عکاسی
در فلسفه ی نگاه و نقش محلی توان های بالقوه ی انسانی تار و پود هنر را از منظر انسانی می توان یافت. کسی که بر فرهنگ و تاریخ خود استوار گشته از انرژی مردمان اش سرشار است و هرگز خود را بازنده نمی پندارد. در این فلسفه است که اعتبار و اهمیت آثارش معنا می یابد. این بدان معنی نیست که، انسان را تنها در دایره ی محدود فرهنگ خویش می جوید. دقیقا به این خاطر است که از چشم انداز منظر انسانی به هستی و دیگران می نگرد. شناخت انسان درونی ست بدین ترتیب که، از درون هویت خویش و فرهنگ جغرافی اش می تواند تعاریف عملی را به دست آورد. بریدن از چنین هویتی کار او را با دشواری روبه رو خواهد کرد. با این تعریف، انسانِ جهانی هویتی سیال و ناوابسته نیست. کسانی که با آویختن بر مفهوم انسان جهانی هویت های محلی و تعصب های ملی را نادیده می گیرند، در واقع هیچ فهمی از تأثیر تاریخ بر نقش انسان ها ندارند. انسان ناوابسته به زبان و فرهنگ انسانی، انسانی مریخی ست. او باید بتواند از جایگاه خود بنگرد و سخن بگوید. جایگاه او زمینی با همه ی حوادث و جریانات مردمی ست. در بین این حوادث او ذهنی سرشار و تجربه ای اندوخته می یابد که می تواند با دیگران به اشتراک بگذارد.
منبع: افتابیر