کافه شلوغ پلوغ شده. پسر همه کادوهای تولدش را روی میز می چیند، بعد پشتش را می کند به میز و جماعت دوستانش. گوشی را بالا می برد، صورت خودش در پایین تصویر است و پشت سر بقیه دوستان هستند که فشرده شده اند دور میز تا در قاب عکس جا بگیرند.
دکمه شاتر که فشرده می شود، سلفی دسته جمعی با کادوها و دوستان در روز تولد آماده است. مرحله بعدی قابل پیش بینی است. پسورد وایرلس کافه و ورود به اینستاگرام یا یک مرورگر موبایل که فیس بوک باز می کند. بعد عکس سلفی تولد روی صفحه آپلود می شود و همه دوست های فیس بوکی را در این لحظه سهیم می کند. البته این عکس پشت ده ها عکس سلفی دیگری که آپلود شده که هر روز لحظه هایی را برای به اشتراک گذاشتن با دوستان مجازی ثبت کرده اند. عکس هایی که مدتی است در شبکه های اجتماعی مد شده اند و در بعضی از آنها سوژه کلا چیز دیگری است، اما خود عکاس هم انگار باید در گوشه و کنار عکس خودش را جا کند.آتلیه عکاسی
عکاس در مرکز جهان است و بقیه چیزها کنار او قرار می گیرند. شاید هم هیچ موضوع دیگری جز خود عکاس در عکس حاضر نباشد. اصلا این تب عکس های سلفی و لحظه هایی که قبلا دیگران را در آنها سهیم نمی کردیم و حالا می کنیم از کجا آمده؟
منتقدان می گویند؛ خودشیفتگی الکترونیک!
بعضی ها می گویند قبلا جایی می رفتیم که تفریح کنیم، عکس یادگاری هم می گرفتیم اما این روزها جایی می رویم که عکس بگیریم، شر کنیم و تفریح کنیم. نکند این بازی موبایلی همه چیز را به حاشیه برده و به پز و ادا کشانده؟ بعضی از منتقدان عکس های سلفی در شبکه های اجتماعی می گویند اغراق در عکس گرفتن از خود، آدم ها را خودشیفته کرده. انگار هر حرکت آنها برای دیگران مهم است و جذابیت دارد.
حمیرا یکی از کاربران ایرانی فیس بوک است که مدتی در آمریکا زندگی می کند و کاربران ایرانی و آمریکایی بین دوستانش هستند. او می گوید سلفی ها فقط بین ایرانی ها نیست که رایج شده و این ماجرا این روزها مال همه دنیاست. او که در صفحه اش مطالبی در نقد عکس های سلفی منتشر کرده و گاهی به شوخی و جدی این عکس ها را به سخره می گیرد، درباره مشکلش با این عکس ها به چلچراغ می گوید: «راستش مشکل من از پارسال شروع شد. یکی از بچه های اینجا هر روز از خودش در شمایل مختلف (از اتاق و باشگاه و بیرون و ...) عکس می انداخت و توی اینستاگرام می گذاشت. بعد از مدتی اینستاگرامش پر شد از یک عالمه تصویرهای خودش و چندتا از دوست هایش. بعد همه به به و چه چه می کردند که تو چقدر باحالی و خوشحالی و اینها. این قضیه می رفت توی مخ من!
شاید مسخره باشد ولی به همین مسخرگی رفت روی اعصاب و روانم. بعد دیدم این کار کلا مد شده. باشگاه که می رفتم، دخترها توی رختکن به جای لباس عوض کردن، دو ساعت در آینه خودشان را تنظیم می کردند و سلفی می گرفتند، توی رستوران و کافه که کلا همه سرشان توی گوشی هایشان بود. یک بار در ۴۵ دقیقه ای که توی کافه نشسته بودیم، سه تا دختر کنارمان بودند و شاید ۱۰ کلمه با هم حرف نزدند و فقط توی اینستاگرام مشغول سلفی آپلود کردن بودند!»
حمیرا می گوید مشکلش خیلی بنیادی تر از عکس های سلفی است و کلا احساس می کند تکنولوژی جنبه های هنری یک عکس و خیلی چیزهای دیگر را از بین برده و باعث شده هر آدم بی سلیقه ای فکر کند که هنرمند است.